مهتاب، مادری بود که همیشه آرزو داشت پسرش، سروش، در زندگی موفق شود. او هر روز سعی میکرد سروش را به سمت اهداف بزرگ سوق دهد، اما هر چه بیشتر تلاش میکرد، سروش کمتر علاقه نشان میداد. مهتاب نمیدانست چرا تمام نصیحتها و راهنماییهایش بینتیجه است.
یک روز، مهتاب به خانهی مادر بزرگش رفت. مادر بزرگ، زنی خردمند بود. وقتی مهتاب مشکلاتش را تعریف کرد، مادر بزرگ با لبخند گفت: «مهتاب جان، بیا با من به باغ برویم.»
در باغ، مادر بزرگ به مهتاب نشان داد که چگونه گیاهان به سمت نور خورشید رشد میکنند. سپس گفت: «دیدی این گیاهان چگونه به سمت نور حرکت میکنند؟ اگر نور نباشد، آنها نمیدانند کجا باید بروند.»
مهتاب با تعجب به مادر بزرگ نگاه کرد. مادر بزرگ ادامه داد: «اگر میخواهی سروش در زندگی پیشرفت کند، تو باید مثل خورشید برایش باشی. به جای اینکه او را هل بدهی، خودت باید بدرخشی و او را به سوی نور بکشانی. وقتی تو درخشیدنی باشی، او هم به سمت تو حرکت میکند.»
این حرفها به مهتاب فهماند که به جای فشار آوردن به سروش، باید خودش به فردی بهتر تبدیل شود و از طریق رفتارهای خودش الهامبخش او باشد.
یک دقیقه برای فکر کردن
گاهی ما به عنوان والدین یا معلمان دوست داریم فرزندانمان در مسیر درست زندگی حرکت کنند، اما ممکن است از روشی استفاده کنیم که نتیجهی عکس بدهد. اگر مدام آنها را نصیحت کنیم یا مجبورشان کنیم که راهی را بروند، ممکن است خسته و بیانگیزه شوند.
بهتر است به جای فشار آوردن، خودمان به فردی تبدیل شویم که دوست داریم آنها باشند. وقتی ما با تلاش، صداقت، مهربانی و پشتکار زندگی کنیم، آنها ناخودآگاه از ما یاد میگیرند. همانطور که گیاهان به سمت نور رشد میکنند، کودکان نیز به سمت الگوهای درخشان حرکت میکنند.
پس بیایید به جای اینکه مدام به آنها بگوییم چه کار کنند، خودمان نمونهای از آنچه میخواهیم ببینیم، باشیم. این بهترین راه برای پرورش فرزندانی موفق و باانگیزه است.